پیامی برای دوستی جاوید
با من بگو تا کیستی
با من بگو تا کیستی؟ مهری؟ بگو ، ماهی؟ بگو
خوابی؟ خیالی؟
چیستی؟ اشکی؟ بگو ، آهی؟ بگو
راندم چو از مهرت سخن ، گفتی بسوز و دم مزن
دیگر بگو از جان من ، جانا چه می
خواهی؟ بگو
گیرم نمی گیری دگر ، ز آشفته ی عشقت خبر
بر حال من گاهی نگر ، با من سخن گاهی
بگو
غمخوار دل ای مه نیی ، از درد من آگه نیی
ولله نیی ، بالله نیی ، از دردم
آگاهی؟ بگو
در خلوت من سر زده ، یک ره درآ ، ساغر زده
آخر نگویی سر زده ، از من چه
کوتاهی؟ بگو
من عاشق تنهایی ام ، سر گشته شیدایی ام
دیوانه رسوایی ام ، تو هر چه می خواهی
بگو�
(مهرداد اوستا)
شنبه 25 اردیبهشت 1389 - 2:24:05 PM